غریبانه

من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد معنی معجزه شو زود به قلبم برگرد

غریبانه

من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد معنی معجزه شو زود به قلبم برگرد

عناوین یادداشت‌ها

  • سلام سه‌شنبه 28 تیر 1401 18:19
    سلام اگه هنوز کسی میاد اینجاسلام بعد مدتها اومدم وبم بعد پست قبلی که کرونا گرفتیم بابام به رحمت خدارفت بیست روزی نرفتم خونشون ازترس کرونا یهو بابام رفته من ندیدمش ۲۸شهریور
  • دوباره کرونا پنج‌شنبه 11 شهریور 1400 00:52
    ماباوجود اینهمه مراعات کردن و هیچ جانرفتنن دوباره کرونا گرفتیم یکی از فامیلامون از شهرستان برامون انگوراورده بود ..انگورهایی زردوشیرین نمیشدازخوردنش صرف نظر کرد....ماهم مدام می‌خوردیم جاتون خالی کم کم حساسیت به انگور باعث شد گلوم کمی درد بگیره انگورهم مثل خربزه الرژیزاست به دخترم گفتم گلوم در گرفته اگه الان کرونا...
  • واکسن پنج‌شنبه 28 مرداد 1400 17:53
    برای همسر پیامک اومد برای واکسن که نرفت واکسن بزنه منم بایدبرم واکسن بزنم ولی هنوز پیامک نیومده برا هر واکسنی یه چیزایی میگن یکی از فامیلامون واکسن زده بود کروناگرفتن و فوت کرد دخترش هم کروناگرفتن فوت کرد خواهران میگن ما واکسن برکت می‌زنیم حداقل داخلی من موندم چی بزنم یه هفته قرنطینه اعلام کردن ...دیشب اومدیم بریم...
  • روز بعد عیدغدیر جمعه 8 مرداد 1400 11:01
    دیروز همسر گفت حاضرشین بریم بیرون هواخوبه ماهم به هوای طرقبه حاضرشدیم..ولی اینقدرشلوغ بود که منصرف شدیم و همینجوری توماشین چرخیدیم... دختراهم اومدن اونا معمولا بیرون نمیان...بس که بدمیگذره براشون...ازیه طرف همسر...ازیه طرف امیرکه باعث میشه بیرون رفتن کوفتشون بشه....میگن شمابرین بیرون مایه نفسی بکشیم ممکن یه مدت با...
  • عیدغدیرمبارک چهارشنبه 6 مرداد 1400 20:54
    باوجود کرونا وموج چندمش که همه جا قرمز اعلام شده میخاستن برا دخملی کلاس عملی حضوری بزارن همه اعتراض کردن ولی فایده نداشت...حتی خروج از شهرمون یه میلیون جریمه داره همسرزنگ زد دانشگاه صحبت کردفرداش زنگ زدن گفتن کنسل شده خداروشکرکنسل شد من که تحمل دوری دخملی رو ندارم ولی از نظر روحی برای دخملی این کلاس خوبه...
  • سلام یکشنبه 3 مرداد 1400 02:23
    سلام دوستان عزیز و مهربانم ان شاالله که همه خوب و سلامتین من خداروشکرخوبم کوچولوها همچنان اذیتاشونو دارند امیرعلی مدام باداداشش کشتی میگیره و اونم سرا بازی این درنمیاره و جیغ میزنه واین داستان ادامه دارد دختر کوچیکه پارسال پزشکی قبول شد و الان دوترمو گذرانده ولی چه گذروندنی....درس که نمی‌خونه همش داره بازی می‌کنه با...
  • اربعین شنبه 19 مهر 1399 12:07
    اربعین امسال هم مثل چندسال پیش همسرنبودوبه تنهایی گذشت محمدصدرا همچنان شیر میخوره و خیلی وابسته هست امیرعلی تو این سن دیگه شیرنمیخوردبه خاطرمحمدصدرا امیرهمچنان اذیت میکنه درحد دق دادن به همه چی گیر میده به همه ی وسایل همین چندروز پیش رفته بود بالای کابینت منم حوصله کل کل نداشتم باهاش گفتم ولش کن بزاربازی کنه اینم...
  • امیر دوشنبه 10 شهریور 1399 14:47
    یه شب آخرای شب که آماده میشدیم بریم بخابیم یهو نق نق امیربلندشدو فیش فیش دراومد از اونجا که با پیچ و مهره بازی میکرد گفتم این بچه کارداددستمون رفتم بیندیشد ن.اه کردم دیدم یه مهره توبینیش کرده اصلادیده نمی شد رفتیم درمانگاه یارواصلا بلد نبود دماغ بچه رو خونی کرد رفتیم بیمارستان اونجا دکتر کودکان در اورد خیلی خوب و راحت...
  • روزگارکرونایی دوشنبه 12 خرداد 1399 12:51
    چقدر سخته و چه قدر برامون زحمت درست کرد اولا که همه چیرو میآوردم آشپزخونه و میشستم ولی الان که الان پاکت شیرودرخالی میکنم تو یه ظرف دیگه همه ی خریدار و همینجوری دم در بسته بندیشودر میارم میندازم سطل اشغال و خودشو تویه ظرف دیگه که مناسبش هست میزارم میوه هارو هم بعد ضدعفونی میزارم تو ماشین ظرفشویی آبکشی کنه سبزیجات خام...
  • ظرف شستن یکشنبه 28 اردیبهشت 1399 19:06
    ظرف شستن که از بزرگترین مشکلاتمون بودبالاخره باخریدن ماشین ظرفشویی حل شد همسرکه تواین مدت ظرفارومیشست ازکتوکول افتادوگفت حتما بایدماشینوبخرم 10سال پیش که بهش گفتم ماشین ظرفشویی بخر فکرمیکردیه چیز لوکس بیخودیه...میگفت چهارتا ظرفه بشوردیگه....اما حالا میگه حالا میفهمم چی میکشیدی حالا از صبح تاشب ظرفارومیریزیم توش اخرشب...
  • کرونا2 شنبه 20 اردیبهشت 1399 11:08
    سلام خلاصه بعدازچندروزدخملی رفت تست داد و جوابش مثبت بود بعد دخملوک و همسررفتندتست دادن که جواب تستشون مثبت بود بعداونامن رفتم تست تست منم مثبت بود خلاصه من ۲روز تو قرنطینه بودم و کمی استراحت کردم وقتی همشون نشونه های کرونا گرفتن منو از قرنطینه بیرون آوردن من وقتی شنیدم دخترامریض شدن درد خودم یادم رفت اومدم سریع سوپ و...
  • کرونا جمعه 12 اردیبهشت 1399 15:13
    چندوقت بود پام درد میکرد ومیگفتم حتما از سرماست میرفتم کنارشوفاژتا گرم بشه یه روز که همینجوری خودمو لوس کرده بودم همسر زنگ زد دخترخانم و بعد گوشی رو دادبه من منم که حوصله حرف زدن نداشتم بهش گفتم پام درد میکنه گفت هر دردی کرونا نیست نترس گفتم من اصلا به کرونا فکر نمیکنم ...منم نگفتم کروناست .....خلاصهتلفن قطع کردم...
  • تب جمعه 22 فروردین 1399 15:15
    تب دارم 38/5 برام دعا کنین چکارکنم راهکار اگه دارین بگین چی بخورم ؟؟؟؟ منو حلال کنین
  • دورهمی سه‌شنبه 13 اسفند 1398 10:04
    خواهری قراربود بیاد که عید هم پیش ما باشه و مدت بیشتر همدیگرو ببینیم میگفت بچشد دیگه نمیفرسته مدرسه به خاطر بیماری ولی با این اوضاع باید خونه بمونه و عید هم بی عید تا تابستون بیاد اینجا خونه کسی نمیتونه بده ماهم که نمیریم پیشش باید خونه مامان بده اونا هم که میرن و مریض سلامتیشون به خطر میوفته
  • قرنطینه(موقع زدن رمز صفحه کلید فارسی باشه ....اعداد ۱۳فارسی باشه و انگلیسی نباشه سه‌شنبه 13 اسفند 1398 09:40
    همسرجنوبه ما همچنان در قرنطینه به سر میبریم یکمی گلوم درد میکنه دیشب سرد بود کمی امروز تولد داریم نمیتونم کیک بخرم به خاطر کرونا باید کیک بپزم اخبار از مشهد نگفت که چندتا اونایی داره دیشب خواهرم میگفت اونایی های مشهد تو بیمارستان طرقبه هستن نزدیک ۲۰۰ نفر حالا دقیق نفهمیدم چند نفر میگفت دیدن یه نفر چندوقت پیش تو ۴راه...
  • دیشب چهارشنبه 7 اسفند 1398 11:11
  • روز بعد اولین عید سه‌شنبه 29 بهمن 1398 09:21
  • اولین عید شنبه 26 بهمن 1398 10:27
  • سلام سه‌شنبه 22 بهمن 1398 09:48
  • پدرهمسر پنج‌شنبه 10 بهمن 1398 15:43
  • 4بهمن شنبه 5 بهمن 1398 17:48
  • هنوز چهارشنبه 27 آذر 1398 23:22
  • چک چهارشنبه 27 آذر 1398 21:41
  • الان چهارشنبه 27 آذر 1398 21:18
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 27 آذر 1398 21:11
  • دل ارام چهارشنبه 27 آذر 1398 21:06
  • کرگدن چهارشنبه 27 آذر 1398 21:00
  • دانلود چهارشنبه 13 آذر 1398 11:42
  • چقدر بچه داری سخته سه‌شنبه 12 آذر 1398 13:28
  • دیشب سه‌شنبه 23 مهر 1398 10:10